معنی از وسایل چاپخانه

حل جدول

از وسایل چاپخانه

شابلن


چاپخانه

مطبعه

دارالطباعه

مطبعه، دارالطباعه، باسمه خانه


فلز چاپخانه

سرب


ورقه چاپخانه

‌زینک

لغت نامه دهخدا

چاپخانه

چاپخانه. [ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) مطبعه. دارالطباعه. باسمه خانه. نام فارسی مطبعه و آن محلی است که کتابها را در آن چاپ میکنند. (لغات نو فرهنگستان). رجوع به چاپ شود.


وسایل

وسایل. [وَ ی ِ] (ع اِ) وسائل. ج ِ وسیله.اسباب و لوازم. (فرهنگ فارسی معین): با این وسایل و فضایل در خصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی. (فرهنگ فارسی معین از لباب الالباب).
گر تو برانی کسم شفیع نباشد
ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل.
سعدی.
- وسایل ارتباطی، هر چیز که ارتباط میان دو کس یا دو جا برقرار کند.
- وسایل نقلیه، وسایط نقلیه.

فرهنگ عمید

چاپخانه

جای چاپ کردن اوراق و کتب، محلی با ماشین چاپ و دستگاه‌های حروف‌چینی برای چاپ کردن روزنامه و سایر اوراق، مطبعه،


وسایل

وسیله
* وسایل نقلیه: هر نوع وسیله که برای حمل‌ونقل به کار می‌رود، مانند گاری، اتومبیل، کامیون، کشتی،

فرهنگ فارسی هوشیار

چاپخانه

مطبعه، محل چاپ


وسایل

وسایل در فارسی (تک: وسیله) افزارها چاره ها (اسم) جمع وسیله اسباب لوازم ((و با این وسایل و فضایل درخصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی. ))

فارسی به ایتالیایی

چاپخانه

litografia

tipografia

مترادف و متضاد زبان فارسی

چاپ‌خانه، چاپخانه

مطبعه، باسمه‌خانه

معادل ابجد

از وسایل چاپخانه

777

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری